جشن دلتنگی

شب آغاز هجرت تو
شب از خود گذشتنم بود
شب بی رحم رفتن تو
شب از پا نشستنم بود

شب بی تو ، شب بی من
شب دل مرده های تنها بود
شب رفتن ، شب مردن
شب دل کندن من از ما بود

واسه جشن دلتنگی ما
گل گریه ، سبد سبد بود
با طلوع عشق من و تو
هم زمین ، هم ستاره بد بود

از هجرت تو شکنجه دیدم
کوچ تو اوج ریاضتم بود
چه مؤمنانه از خود گذشتم
کوچ من از من ، نهایتم بود

به دادم برس ، به دادم برس
تو ای ناجی تبار من
به دادم برس ، به دادم برس
تو ای قلب سوگوار من

سهم من جز شکستن من
تو هجوم شب زمین نیست
با پر و بال خاکی من
شوق پرواز آخرین نیست

بی تو باید دوباره برگشت
به شب بی پناهی
سنگر وحشت من از من
مرهم زخم پیر من کو ؟

واسه پیدا شدن تو آینه
جاده ی سبز گم شدن کو ؟
بی تو باید دوباره گم شد
تو غبار تباهی

با من نیاز خاک زمین بود
تو پل به فتح ستاره بستی
اگر شکستم ، از تو شکستم
اگر شکستی ، از خود شکستی

به دادم برس ، به دادم برس
تو ای ناجی تبار من
به دادم برس ، به دادم برس
تو ای قلب سوگوار من

نظرات 1 + ارسال نظر
مریم و سعید و سروش زیر یک سقف پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:20 http://saghf.blogsky.com

سلام دوست من . مروری بر ۶ سال آشنایی در چهارمین سالگرد ازدواج و قضیه بریز و بپاش افطاری دیشب را در وبلاگمان آورده ایم خالی از لطف نیست !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد