پرنده مهاجر

ای پرنده مهاجر، ای پر از شهوت رفتن
فاصله قد یه دنیاست، بین دنیای تو با من
تو رفیق شاپرک ها، من تو فکر گلمونم
تو پی عطر گل سرخ، من حریص بوی نونم
دنیای تو بی نهایت همه جاش مهمونی نور
دنیای من یه کف دست روی سقف سرد یک گور
من دارم تو آدمک ها می میرم، تو برام از پریا قصه میگی
من توی پیله وحشت می پوسم، برام از خنده چرا قصه میگی
کوچه پس کوچه خاکی، در و دیوار شکسته
آدمای روستایی، با پاهای پینه بسته
پیش تو یه عکس تازه است واسه آلبوم قدیمی
یا شنیدن یه قصه است از یه عاشق قدیمی
برای من زندگی اینه، پر وسوسه پر غم
یا مثل نفس کشیدن ، پر لذت دمادم
ای پرنده مهاجر، ای همه شوق پریدن
خستگی یه کوله باره، روی رخوت تن من
مثل یک پلنگ زخمی پر وحشته نگاهم
می میرم اما هنوزم دنبال یه جون پناهم
نباید مثل یه سایه، زیر پاها زنده باشیم
مثل چتر خورشید باید روی برج دنیا واشیم

نظرات 1 + ارسال نظر
sanaz یکشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:44 http://alone111.blogsky.com

شعر پر معنی بود

خوشحال میشم به منم سر بزنی؛)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد